گروه زندگی ـ زهره سعیدی: پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «خداوندا برای ما به نان، برکت بده و میان ما و آن جدایی میفکن. اگر نان نبود، نه روزه گرفته بودیم، نه نماز خوانده بودیم و نه واجبات پروردگار عزوجل را انجام داده بودیم».
شاید از همین اول کاری با این حدیث از پیامبر (ص) حدس زده باشید که عطر برکت این هفتهمان به چه شغل و چه صنفی مرتبط شود . بله درست است صنف نانواییها. همان شغلی که نان و برکت با آن اجین شده است. قطعا نان سر سفرههای صبحانه، ناهار و شاممان حضور پررنگ دارد. اصلا هر چقدر هم که برنج و سایر خوراکیها برکت باشند، انگار اسم نان خودش عین برکت است و عطر نان که در خانه ، کوچه و محله می پیچد انگار این عطربرکت است که شامه مان را نوازش میکند.
از قدیم الایام گفتهاند که نان را باید تکریم کرد. مصداق تکریم نان در این روزها این است که از نان به عنوان دستگیره برای برداشتن ظرف داغ استفاده نکنیم ، زیر قابله یا ظرف نگذاریم، نان را خشک نکنیم . به اندازه نیاز خریداری کنیم و... اگر تکه نانی در جایی دیدیم، آن را به محلی منتقل کنیم که حداقل پرنده ای را سیر کند و ...اما از مهمترین عباراتی که درباره نان شنیدهایم، این است که «در هر تکه نان برکتی است» این همان عطر برکت است. اصل برکت همه برمیگردد به نانی که میخوریم. این واژه خودش دنیایی معنی دارد و خوش به حال شاطرهایی که چنین شغل مهمی دارند.
برخی مشاغل چون با خورد وخوراک مردم مرتبط هستند هیچ وقت از رونق نمیافتند، انسان حتی اگر در بدترین شرایط باشد و نتواند لباس و پوشاک و وسیله نقلیه مناسب تهیه کند، قطعا به نان به عنوان اولین وعده غذایی نیاز دارد. نان مخصوصا برای ما ایرانیها خیلی خاص است و جزو وعدههای اصلیمان محسوب میشود. هر کدام از ما حداقل هفتهای چند بار را با نانواها در ارتباط هستیم و جایگاه ویژه شغلشان را میدانیم.
شاطر ویژگیهایی هم دارد که او را از دیگر کاسبها متمایز کند ، مثلا مردمدار و با اخلاق بودن ، با وجدان بودن ؛ راستش خیلی مهم است که نان یک محله به دست شاطر با انصافی پخته شود.
همه این ویژگیها برکت را به خود نانوا و زندگیاش نیز میدهد . برویم چرخی در شهر بزنیم و چند سناریو از تعدادی نانوا را با هم بشنویم که چطور عطر برکت را آغشته به نانی میکنند که هوش از سر میبرد!
*وقتی خودمان باعث بی برکتی نانمان میشویم
صبح جمعه به نانوایی محل رفتیم تا روز تعطیلمان را با خرید نان تازه و صبحانه گرم شروع کنیم. روزهای تعطیل صف نانواییها شلوغ تر است. خانمی همراه با فرزند دو ساله اش هم در صف نان ایستاده . بوی خوش نان پسرک را بی تاب کرده مدام بهانه میگیرد که نانوا به او تکه ای نان بدهد. اما از تکه نان خبری نیست.مادر با اینکه فرزندش را آرام میکند که الان نوبتمان میشود،اما کودک دیگر تاب و تحمل ندارد. با همه این اوصاف، نانوا نه تنها تکه نانی به دست کودک دو ساله نمیدهد به مادر هم تشر میزند که صبح اول صبحی این بچه را آرام کن. این در حالی است که پسرک با زبان شیرین کودکی به سمت نانهای برشته شده دست میبرد و با زبان شیرین کودکانه فریاد می زد : نون نون . اما باز هم زرهای مهر نانوا نمیجنبد که نمیجنبد.
مادر انگار بغض کرده باشد حالا نوبتش شده اما وقتی نان را برمیدارد نگاهی به نانوا میاندازد و میگوید: کاش به جای تشر زدن تکه نانی به دست به این بچه میدادی تا کار و کاسبیات با اخلاق خوبت برکت پیدا میکرد.
با پرس و جو از اهالی به نانوایی رسیدیم که از خوشنامی شهره شده است میگویند؛آقا محمدنانوا ،نانش حرف ندارد. خوش اخلاق هم است. نانوایی اش حسابی رونق دارد. دو نوع نان سنگک و لواش می پزد و نان شیرمال شیرین و معمولی. اول صبحها خیلی مشتری دارد.
سی سال است در یک نانوایی شاطری میکند.دیگر کسی در این محله نیست که از او نان نخریده باش. به انصاف شهرت دارد و این برکت زندگیاش شده است و به قول خودش همین برایش کافی است!
همسایهها میگویند شاطر محمد هرشب نان کارتن خوابها و نیازمندان محله را در حد توانش کنار میگذارد. هر چند خودش معتقد است کار خاصی انجام نمیدهد و آرزو میکند که ای کاش هیچ نیازمندی نباشد اما اگر زندگی اش برکت دارد به دعای نیازمندان است.
می پرسم که همه نان خیرات را از جیب خودش به نیازمندان میدهد یا مردم هم کمک میکنند؟ میگوید: اصل کار، مردم هستند که در این کار خیر شریک می شوند.
یکی از منتظران در صف میگوید :« آقا محمد تعدادی نان را از قبل می پزد و کیسه کیسه میکند تا مشتریهای ثابت در صف نایستند و زودتر به خانه برسند مخصوصا خانمهایی که کارمند هستند و فرزندانشان در خانه تنها مانده اند. آنقدر مردم خوشحال میشوند که وقتشان گرفته نمیشود. خود این کارخیلی ثواب دارد.»
آقا محمد برای مشتری ها پیشنهاد جالبی هم دارد به جای اینکه به مردم پلاستیک بدهد ساک پارچه ای را پیشنهاد میکند و این یک تشویق است که برای حفظ محیط زیست تا کمتر از پلاستیک استفاده کنند همه ساک ها را رایگان به مردم میدهد.با دیدن و شنیدن این تعریف ها دیگر نیازی نیست بپرسم چطور برکت به زندگی اش می آید؟ همه چیز مشخص و واضح است.
شاید روزهای گرم تابستان برایتان پیش آمده باشد که به نانوایی رفتهاید و عرق چکان شده اید، شاید مدتی هم معطل شدید تا نان پخت شود، اما خود نانوا در آن گرما نزدیک تنور ایستاده و مشغول کار است تا نانها آماده شود. بگذریم از برخی نانواییهای صنعتی که این شرایط را کمتر دارند اما بیشتر نانوایی های سنتی که ما هنوز با آنها در ارتباطیم نانواها از چهار تا پنج صبح کار پخت را شروع میکنند، شاید همان زمانها که کله پزها شروع به کار می کنند و بعد هم تا شب هنگام مشغول هستند.
به نانوایی دیگری میروم بعد از گفت و شنود و معرفی از شاطر می پرسم چه چیز یک نانوایی را معتبر میکند؟ میگوید: « اول از همه کیفیت نان ، مثلا اینکه جوش شیرین زیاد به نان زده نشود، کیفیت مناسب آرد و و بعد هم اینکه نانوا منظم باشد، سروقت سرکارش باشد، زمانی که مردم میخواهند سرکار بروند، نانش آماده باشد و همینطور اخلاقش خوب باشد. این آخری، فوت آخر موفقیت یک شاطر است.
نانواهای زیادی هستند که حتی کیفیت نانشان هم خوب است اما به دلیل بد اخلاق بودنشان مشتری ها رغبت نمیکنند به سمتشان بروند حتی ممکن است به نانواییهای چند محله آن طرفتر بروند اما حاضر نیستند از سر کوچه خودشان نان تهیه کنند. حالاکافی است با رویی گشاده کارشان را شروع کنند تا ببینند چه برکتی وارد زندگیشان می شود.
این نانوایی حتی دیگران را هم به لبخند تشویق میکند جلوی در مغازه اش با خط خوش نوشته است با لبخند وارد شوید. میز و نیمکت هم گذاشته منتظران در صف بنشینندو خسته نشوند.
نانوایی فقط به پخت نان نیست، خمیر زدن، شستن پاروها، الک کردن آردها ، جمع کردن سنگها برای نان سنگگ و نظافت مغازه هم خیلی با اهمیت است. در عموم نانوایی ها چندین نفر حضور دارند ووظایف مختلفی نیز برعهده دارند. بالاترین پست این شغل را شاطرنانواها برعهده دارند همان ها که چانه گیر و خمیرگیر هستند تا نان آماده شود و دست مشتری بیافتد.
یک نانوای خوب از آماده کردن نان تا ارتباط با مردم لذت میبرد اما به هرحال این شغل سختیهایی هم دارد که به برخی اشاره کردیم و برخی دیگر خیر. مثل اینکه نانوا عموما ساعات روز باید بایستند و همین باعث فرسایش جسم میشود.
همین آقای نانوای محل خودمان میگفت: «مردم همیشه توقع دارند که حال یک نانوا خیلی خیلی خوب باشد اما به هرحال ما هم سختیهای شغلی خودمان را داریم .مردم هم باید قدری با ما مدارا کنند و اگر روزی یک نانوا هم حال خوشی نداشت او را درک کنند اما این دلیل نمیشود که نانی که به دست مردم می دهیم، با استرس و ناراحتی باشد.
ابتدای گزارش گفتیم و انتها هم میگوییم که در نان برکتی است، احترام آن را حفظ کنیم و برای رسیدن به رزق و نان حلال تلاش کنیم.
پایان پیام/